خلاصه داستان: نوجوانی برای گذراندن تعطیلات تابستانی به خانه باز می گردد. با این حال، در عمارت پر از زنان، چاره ای جز گسترش تحصیلات خود به شیوه های تیتراژی نخواهد داشت.
خلاصه داستان: دو داستان موازی در مورد دو زن یکسان. یکی در لهستان زندگی می کند و دیگری در فرانسه. آنها یکدیگر را نمی شناسند، اما با این وجود زندگی آنها عمیقاً به هم مرتبط است.
خلاصه داستان: تابستان آرنو بین دوستانش و کسب و کار خانوادگی، تابستانی آرام به نظر می رسد. صلح آمیز تا زمانی که او با مادلین برخورد می کند، به همان زیبایی که او خشن است، بلوک سیمانی از ماهیچه های منقبض و پیشگویی های روز قیامت.
خلاصه داستان: بیوه ای وانمود می کند که پسری باردار است تا دختر و خانه خود را از دست یکی از بستگانش که از قوانین ارث پدرسالارانه اردن سوء استفاده می کند نجات دهد.