خلاصه داستان: داستان زن جوانی را دنبال می کند که به عنوان راهی برای خروج از شهر کوچکش اسکورت می شود، اما به زودی متوجه می شود که کنترلی بر وضعیت خود ندارد.
خلاصه داستان: مانو، بدنساز اهل چاندیگار هند، عاشق Maanvi، معلم زومبا می شود. همه چیز خوب به نظر می رسد تا زمانی که یک افشاگری باعث آشفتگی در داستان عشق آنها شود.
خلاصه داستان: ژاکوب استور، ناخدای دریایی، در یک کافه با یکی از دوستانش شرط بندی می کند که با اولین زنی که وارد آن مکان می شود ازدواج کند. و در پیاده روی لیزی.
خلاصه داستان: پدری که پس از ارتکاب جنایت انتقامی وحشیانه به زندان می افتد. او با زندگی جدید آزاری، از جمله جراحت و تحقیر توسط نگهبانان و دیگر زندانیان سازگار می شود.
خلاصه داستان: در اعماق کوههای راکی، صاعقه به یک سایت معدن برخورد میکند، آتشسوزی مرگباری را به وجود میآورد و عاشقانهای غیرمنتظره بین یک جنگلبان و یک زمینشناس را شعلهور میکند که برای فرار از شعلههای آتش مسابقه میدهند.